دانلود رمان رستاخیز قلب ها از ناتاشا نایت و ای زاوارلی بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان رستاخیز قلب ها از ناتاشا نایت و ای زاوارلی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

سانتیاگو بالاخره به چیزی که میخواد رسید. بچه اون در درون من رشد میکرد. من سرنوشت آیوی رو بازنویسی کردم و اون رو برای همیشه مال خودم کردم. اوضاع برای ما در حال تغییره. سانتیاگو برام فراتر هیولایی بود که به جهان نشون میداد. زخم هایی رو که زیر خالکوبیش پنهان کرده بود میدیدم. عشق نقطه ضعفیه که مردایی مثل من نمیتونن تحمل کنند. من تصمیم گرفتم اون رو نگه دارم، اما هرگز انتقامم رو رها نکنم.

خلاصه رمان رستاخیز قلب ها

کنارم نشست و به کف دستم نگاه می کرد. به لکه خون روی تیغ. من گفتم: تو قرار نبود پدرم رو بکشی. اگر دیشب جلو ی تو رو نمی گرفتم، این کار رو می کردی. نه تایید می کرد و نه تکذیب. اگه کشته بودیش میخواستی امروز صبح بهم چی بگی؟اون شروع کرد و به سمت خنجر دست دراز کرد: ایوی! اون رو قاپیدم و سرم رو تکان دادم. به من چی میگفتی سانتیاگو؟ چشمهاش کمی سفت شدن، اما می دونستم نمیخواد چیزی رو ازم مخفی کنه. چون الان همه چی رو میدونم. این انتقام از من جداست.

یا حداقل برای اون اینطوریه. حتما دلیلش همینه چون قابل توجیح نیست که یک لحظه رفتارش با من خوبه و لحظه ای دیگه میخواد به بیمارستان بره تا پیرمردی درمونده رو بکشه؟ خب، البته راه رفتنش درست نبود. بخاطر نوشیدنی تلو تلو میخورد. یعنی اینقدر نیاز به نوشیدن داشت تا بتونه پدرم رو بکشه؟ به آنچه در مورد پدرش به من گفت فکر کردم. من قبلاً می دونستم، حداقل کمی. میدونستم که مرد بی رحمی بوده. اما نمیتونم تصور کنم کسی که اینقدر روت قدرت داشته باشه اینقدر ظالم باشه. تو باید پدرم رو ببخشی…

این نگرانی تو نیست. خنجر رو به من بده. دروغ می گفتی؟ من به جای اینکه آنچه میخواد بهش بدم، پرسیدم. اومدی کنارم و شاید بعد از قتل پدر پیرم بهم عشق ورزی هم می کردی ؟ قتل؟ خندید. چشم در برابر چشم، آیوی. چاقوم رو بده. صبر من رو امتحان نکن. صبر؟ من دوباره نمی پرسم. نه….منطقی باش…مگه تو منطقی هستی؟ میتونم بهش بگم که کولت به من چه گفت؟ مارکو به من کمک می کرد؟ اون رو نگه میداشت تا زمانی که اون رو وادار کنم تا منطقی فکر کنه؟ قیافه اش تغییر کرد، بدنش کمی شل شد و لبخند کجی زد.

دانلود رمان رستاخیز قلب ها از ناتاشا نایت و ای زاوارلی بدون دستکاری و سانسور